جدول جو
جدول جو

معنی به طور ساکن - جستجوی لغت در جدول جو

به طور ساکن
بشكل ثابت
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به عربی
به طور ساکن
Inertly
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور ساکن
de manière inerte
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور ساکن
নিষ্ক্রিয়ভাবে
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور ساکن
سست طور پر
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به اردو
به طور ساکن
hareketsiz bir şekilde
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور ساکن
kwa njia isiyo yenye nguvu
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور ساکن
inerte
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور ساکن
träge
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور ساکن
інертно
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور ساکن
inertnie
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور ساکن
惰性地
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به چینی
به طور ساکن
inerte
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور ساکن
inerte
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور ساکن
inert
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به هلندی
به طور ساکن
инертно
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به روسی
به طور ساکن
อย่างไม่มีการเคลื่อนไหว
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به تایلندی
به طور ساکن
secara tidak aktif
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور ساکن
निष्क्रिय रूप से
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به هندی
به طور ساکن
בצורה לא פעילה
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به عبری
به طور ساکن
不活発に
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
به طور ساکن
무기력하게
تصویری از به طور ساکن
تصویر به طور ساکن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از به طور سالم
تصویر به طور سالم
Healthfully, Healthily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور ساده
تصویر به طور ساده
Plainly, Simply
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور راکد
تصویر به طور راکد
Stagnantly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور ممکن
تصویر به طور ممکن
Possibly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور راکد
تصویر به طور راکد
вяло
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور سالم
تصویر به طور سالم
здорово
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور ساده
تصویر به طور ساده
ясно , просто
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور ممکن
تصویر به طور ممکن
возможно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور راکد
تصویر به طور راکد
stagnierend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور ممکن
تصویر به طور ممکن
möglicherweise
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور سالم
تصویر به طور سالم
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور ساده
تصویر به طور ساده
einfach
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور راکد
تصویر به طور راکد
застійно
دیکشنری فارسی به اوکراینی